نفسنفس، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

نفس من و بابا حسین

دلتنگی

مسافرم من هنوز برایت مینویسم..درست شبیه پسرکی نابینا که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا میریزد... ...
19 اسفند 1392

مثل الان من..

گاهی آنقد دلم از دنیا سیر میشود که میخواهم.... تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم... آرام و آسوده....... مثل ماهی حوضمان که چند روز است روی آب دراز کشیده.. بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی.... دلت بگیره و دلگیری نکنی... شاکی باشی و شکایت نکنی.... گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن... خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدیش بگیری..... خیلی ها دلت و بشکنن وتو فقط سکوت کنی.... مثل الان من...... مسافرم زود بیا پیشم من چشم انتظارتم.......... ...
16 اسفند 1392

به سلامتی.................

یه پیرمردی توی ی جمعی خواست سلامتی بده گفت: میخورم به سلامتی 2 بوسه!! بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه!!؟ گفت: اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمیفهمه!   دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه!! ...
3 اسفند 1392

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    ن داشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشود.... نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ .فقط با خدا.... مهم نیست در این زمین خاکی چه قدر تنها باشیم و چه قدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسان ها برایمان کم... شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست.... هر وقت دلت خواست مهمانش کن در بهترین جایی که او میپسندد..در قلبت... و به دستان خالی ات نگاه نکن..تو فقط خانه ی دلت را برایش نگه دار.اسباب پذیرایی با اوست...     دوستان گلم سلاممممممممممممممممممم هدف از گذاشتن این پست این بود که دلم خواست به بعضی از دوستانی که با ...
3 اسفند 1392