نمی دونم این ماه می یایی؟؟؟؟
گل مامان این ماه سوم که دل تو دلم نیست شما بیایی.....
دلم بی قرارته عشقم......امروز با زن دایی حرف زدم داشت همش از نی نی که تو دلشه حرف میزد...مامانی غصم شد شما کی میخوایی بیایی...بیا دیگه دنیای من...مامانی خیلی برات دردل دارم....میخوام همش کنارت باشم ...تو قلب مامانی مامانی هیچ وقت تنهات نمیزاره....بهت قول میدم...بیا این ماه..مامان چشم انتظازی بده...
امروز مامان جون مهری زنگ زد به من گفت نی نی بیار دیگه دیر میشه باید دکتر دوا کنی مامانی فقط گفتم چشم
نمیدونست من 3 ماهه تصمیممو گرفتم که شما بیایی
بیا مامان قراره برات با بابایی همه کاری بکنیم قراره اتاق خواب خودمونو با اتاق شما عوض کنیم قراره بهترین اتاق خونه مال شما باشه...
قرار شد ی میز آشپزخونه بخریم وقتی شما اومدی تو دل مامانی که دیگه سر سفره نشینیم
قرار شد 4 نفره بخریم...
بابایی گفت حمام تو اتاق خواب شما هم درست میکنه که اونجا ببریمت حموم..
آخخخخخخخخخخخ که چه حالی میده شستن تو....
عشقم بیا دیگه این ماه ی عالمه کارها داریم برات ..دنیاتو چراغونی میکنیم...
پس قدم بزار رو تخم چشامو بیا مامان.............