نفسنفس، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

نفس من و بابا حسین

روز عید قربان و نذر من و بابایی

1392/7/27 11:44
نویسنده : فریبا
291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گندم مامان..خوبی عشق من....................قربونت برم الهی این ماه ماه 4 هست که میخوام تلاش کنم واسه ی اومدنت..................

گل من 4 شنبه عید قربان بود من و بابایی داشتیم ناهار میخوردیم و بابایی اخبار میدید.ی هووووووووووو

توی اخبار آدمایی رو دیدیم که هر کدووم عید قربان ی نذری داشتن و بهش رسیده بودن و گوسفندقربانی کرده بودن....و بیشتریهاشونم برده بودن توی آسایشگاه های مختلف...............

منم ی دفعه دلم گرفت و به بابایی گفتم:منم اگه تا سال دیگه نی نی داشتم و صحیح و سالم بود ی گوسفند نذر کنیم....................

و ببریم توی محله های که واقعا به کمک احتیاج دارن...

بابایی هم با کمال میل پذیرفت و گفت نذر قشنگیه.و حتما همین کارو میکنیم........

فرشته ی کوچولوی من مامان چشم انتظارتم......................بیا پیشم.....................که خیلی دلم میخوادت............................................

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)