نفسنفس، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

نفس من و بابا حسین

باز هم اصفهانمون بارونی و برفی شد

1392/10/29 19:59
نویسنده : فریبا
310 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خدا جونم شکرت به خاطر تموم محبتات تموم لطفات خدا جونم مرسیییییییییییییییییییی

امسال زمستون خیلیییییییییییییییی خوبی بود خواستم فقط شکرت کنممممممممممممممممممممممممم ممنونم ازت به خاطر تموم نعمت هات .......بعد 7 سال باز هم برف اومد چه قدر خوب بود

ازت ممنونم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خدا تلفن ندارد.اما من با او صحبت میکنم...............

 

 

فیسبوک ندارد اما من دوست او هستم.............

 

 

توییتر ندارد.اما من او را دنبال میکنم...............

 

 

.

.

.

با خدا دعوا کردم.با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوستم نداره

 

 

رفتم تو رخت خواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.....

 

 

صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه قدر بارون میومد...............

 

 

.

.

میدانم هر از گاهی دلت  تنگ میشود.همان دل های بزرگی که جای من در آن است.آن قدر

 

تنگ میشود که حتی یادنت میرود من آن جایم..

 

 

دل تنگی ها یت  را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش....

 

 

هنوز من هستم

 

 

هنوز خدایت همان خداست....

 

 

.

.

.

تمام خوبی ها رو برایت آرزو میکنم.نه خوشی ها را.....

 

 

زیرا خوشی آنست که تو میخواهی

 

 

و خوبی آن است که خدا برای تو میخواهد.........................

عشقم من و بابایی دیشب باز هم رفتیم برف بازی البته چون خیلیییییییییی هوا سرد بود و من هم شال و کلاه نداشتم برگشتنی که از خونه مامان جان مرضیه اومدیم بازه م رفتیم آب هویج خوردیم و بعد هم ی سر رفتیم کوه صفه که خیلییییییییی شلوغ بود و همه جا رو برف سفید کرده بود من هم  سرما خورده بودم ولی دلم میخواست برم  برف بازی

بالاخره پیاده شدیم ی چند تایی گلوله درست کردیم و به هم پرتاب کردیم . چون کسی رو نداشتیم برای برف بازی به ماشینا پرتاب میکردیم

کلا روز برفی خوبی بود ....من ظهرش رفتم خونه مامان جان مرضیه شب هم بابایی اومد و مامان بزرگ من و داایی کریم و دایی حمید آخر شب هم دایی مهدی و زن دایی........مثل روزهای دیگه گذشت

میبوسمت

بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

معصومه
29 دی 92 20:06
عزیزم انشاللله همیشه خوش باشی قربونت برم
فریبا
پاسخ
فدات شم به هم چنین
الناز
29 دی 92 20:18
الهییییی عزیزم تودیگه چرا سرماخوردی ابجیییییییییی؟خیلی مواظب باش.....دوست دارم یه دنیا
فریبا
پاسخ
نیدونممممم الناز جونم..چشم منم ی عالمهههههههههههههههههههههههههههههه دوست دارم
راضیه
29 دی 92 21:29
چقدر زیبا نوشته بودی گلم، خییییییلی دلنشین بود
فریبا
پاسخ
مرسی دوست جونممممممممممممممممممممممممم
سمیه
29 دی 92 22:28
اره روز قشنگی بود.ما صبح رفتیم برف بازی ولی زیاد برف نمونده بود چون دم صبح بارون اومده بود.در کل بد نبود ی کم بازی کردیم.جملاتت قشنگ بوذ.
فریبا
پاسخ
سلااااااااااااااااااااام سمیه جونم ممنونم آره برفش با بارون همراه بود
پرتو
29 دی 92 22:33
خوش به حالت عزیزم از جهت منم برف بازی کن برف هنوز برای ما نباریده خدا کنه بباره که دلم یه عالمه برف بازی میخواد متن خیلی فشنگی بود کلی از خوندنش کیف کردم ممنونم مهربون
فریبا
پاسخ
فدات شم عسیسم انشالاهههه که برف بباره دل دوستم شاد بشه بره برف بازی ....
شیما
30 دی 92 1:42
گلم اصف که 3 سال پیش برف اومد...من تازه عروس بودم کلی ذووووقیدممیخواستم بیام ببینمت ببخشییید کژال حالش بد بود و درگیر مراسم شدیم...
فریبا
پاسخ
سلام گلم فدات بشم عزیزمی...دوست دارم شیما جون
غزل
30 دی 92 10:05
سلااااااااااااااااااااااااام خوبی؟ شوشو خوبه ؟ میبینم که رفتین شیطونی ....ایشالا خدا شوشو رو برات نگه داره . منم دلم برات تنگ میشه گلم
فریبا
پاسخ
سلام گلم ممنونم خوبم...آره شیطونم دیگه....فدات بشم عزیزمی
باران
30 دی 92 16:18
فریبا عزیزم هرجا هستی هرلحظت پراز صبر وامید الهی تاآخر عمر با همسری شاد باشید و جمعتون با اومدن چندتا کوچولو گرمتر وگرمتربشه الهی آمین دوستت دارممممممممممممممممم
فریبا
پاسخ
فدای تو بالان گلم
مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
30 دی 92 17:56
نوشته ات خیلی زیبا بود فریبا جووووووووووووون انشالله که همیشه خوش باشید عزیززززززززززززززززززم
فریبا
پاسخ
ممنونم گلم
مامان احسان
1 بهمن 92 0:23
سلام خاله جان. ما هم اصفهان برفی رو دیدیم. شب رفتیم سپاهان شهر خونه خاله فریده اونجا بودیم در راه برگشت به خونه مامانی رفتیم زاینده رود ولی از ماشین پیاده نشدیم آخه من(احسان)تو ماشین خواب بودم...راستی خاله ما هنوز اصفهانیم تا آخر هفته هستیم...
فریبا
پاسخ
سلام فدات شم خوبی؟؟؟؟عهههههههههه واقعا اگه تونستیم برنامه بزارییم همدیگرو ببینیم
fariba
1 بهمن 92 1:05
سلام فریبا جونم.وای خداروشکر.امسال ما اومدیم اصفهان خیلی ناراحت شدیمچون زاینده رود خشک خشک بودانشاالله با این برف و بارونا حسابی پرآب شه.امیدوارم همیشه خوشحال باشی دوستمدوستت دارم فلیبا جونم
فریبا
پاسخ
سلااااااااااااااااااام عشقم خوبی؟آره انشالاه بیایی بازهم همدیگرو ببینیم.....منم خیلییییییییی دوست دارم
راضیه
1 بهمن 92 19:59
فریبا
پاسخ
معصومه
2 بهمن 92 11:18
فریبا
پاسخ
الهام مامان امیرعلی جون
2 بهمن 92 16:35
سلام همشهری امسال واقعا همه خوشحال شدیم .انشالله هرسال بیاد هم از بی آبی خلاص میشیم هم برف یه شادی خاصی تو خونه ها میاره.. راستی انشالله به همین زودی ها مامان بشی و مثه من درگیره نی نی ات بشی. البته یه درگیری شیرین و خواستنی
فریبا
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم
نیلوفر جون
3 بهمن 92 16:13
فریبا
پاسخ
شیما
4 بهمن 92 2:18
گلم خصوصی
فریبا
پاسخ
چشم